اکبر ابراهیمی گندمانی

وبلاگ شخصی معلمی که در جست و جوی بهترین هاست

اکبر ابراهیمی گندمانی

وبلاگ شخصی معلمی که در جست و جوی بهترین هاست

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۳۱
تیر


آیا من هم می توانم فردی خلاق باشم؟

به راستی آیا خلاقیت مختص معدودی افراد خاص است؟ آیا فقط بعضی از افراد خوشبخت هستند که خلاق به دنیا می‌آیند و می‌توانند کارهای خلاقانه انجام دهند؟

برای پاسخ دادن به سوال فوق باید ابتدا مفهوم و واقعیت خلاقیت را درک کرد و با خصوصیات افراد خلاق آشنایی پیدا کرد. بسیاری از مردم به دلیل عدم آشنایی با موضوع خلاقیت، برداشت‌ها و تصورات نادرستی از آن دارند. این برداشت‌ها باعث شده که آنها خلاقیت را موضوعی بسیار پیچیده و دست‌نیافتنی تصور کنند. 

 

واقعیت خلاقیت چیست؟

طبق تحقیقات به عمل آمده، بیش از 90 درصد کارهای کودکان (همه کودکان) خلاقانه است. از آن جایی که همه افراد بزرگسال، زمانی کودک بوده‌اند، بنابراین همه خلاق به دنیا می‌آیند و خلاقیت مختص افراد خاصی نیست. 

 

میزان کارهای خلاقانه افراد در سنین مختلف

 

ولی اگر همه کودکان، خلاق به دنیا می‌آیند؛ پس چرا همه بزرگسالان جامعه خلاق نیستند و این صفت فقط در تعداد معدودی از افراد دیده می‌شود؟

جواب این سوال را باید در مراحل رشد کودکان جستجو کرد. واقعیت این است که کودکان به تدریج با افزایش سن و ورود به مدرسه و جامعه، از طرف بزرگسالان تحت فشار قرار می‌گیرند تا رفتار کودکانه (= خلاقانه)شان را کنار بگذارند و خود را شبیه بزرگسالان کنند!

واقعیت فوق، همراه با برداشت‌ها و تصورات نادرست بزرگسالان از خلاقیت و همچنین عدم باور آنها به این که می‌توانند خلاق باشند، باعث می‌شود که آنها از خلاقیت فاصله بگیرند و آن را برای خود غیرقابل حصول فرض کنند. 

برای روشن‌تر شدن موضوع، در زیر سه خصوصیت مهم خلاقیت ارائه شده که در صورت توجه به آنها می‌توانیم نگاه واقع بینانه‌تری نسبت به مقوله خلاقیت داشته باشیم:

سه خصوصیت بسیار مهم خلاقیت

1. خلاقیت مختص افراد خاص نیست و همه مردم دارای این توانایی هستند. گرچه سطح آن در افراد مختلف، متفاوت است. در واقع خلاقیت چیز عجیب و غریبی نیست، بلکه یکی از خصوصیات و توانایی‌های بشر است و ما حتی برخی اوقات بدون آن که شناختی از خلاقیت داشته باشیم، در حل مسائل‌مان از آن استفاده می‌کنیم.

2. خلاقیت یک مهارت اکتسابی و قابل یادگیری است. افراد با هر سطحی از خلاقیت، قادر به فراگیری و ارتقاء سطح خلاقیت خود هستند.

3. خلاقیت منحصر به امور و فعالیت‌های خاص نیست. بعضی از مردم خلاقیت را منحصر به فعالیت‌های هنری می‌دانند. برخی نیز آن را مختص فعالیت‌های سطح بالا و اختراع و اکتشاف می‌دانند. در صورتی که کاربرد خلاقیت بسیار گسترده‌تر بوده و شما می‌توانید از آن در کارها و مسائل کوچک زندگی روزمره تا مسائل بسیار پیچیده علمی و در سطح جهانی استفاده نمایید.

پس براساس خصوصیات سه گانه فوق، اولا خلاقیت در اختیار قشر و گروه خاصی از مردم نیست. ثانیا یک مهارت قابل یادگیری است و هر کس که اراده کند، می‌تواند به فرد خلاقی تبدیل شود. و ثالثا خلاقیت به درد همه مردم با هر نوع و سطحی از کار می‌خورد.

 

نظر شما در مورد سوال مطرح شده در تیتر این مطلب چیست؟ آیا هر یک از ما هم میتوانیم خلاق باشیم؟ اگر جوابتان مثبت است، تاکنون چه اقدام یا اقداماتی در رسیدن به این مهم انجام دادهاید؟! 

 

 

 

  • akbar ebrahimi
۳۱
تیر




چرا خلاقیت و نوآوری؟

 Rasoul Omid

   

چرا در چند دهه اخیر واژه‌های Creativity و Innovation در دنیا و به دنبال آن در چند سال گذشته، واژه‌های خلاقیت و نوآوری در کشور، به سر زبانها افتاده و بیشتر از گذشته در مورد آنها صحبت می‌شود، کتابها نوشته می‌شود، کنفرانسها و همایشها برگزار می‌شود و بالاخره وبسایت‌ها و وبلاگهای مختلف راه‌اندازی می‌شوند؟ در این سالها چه اتفاق یا اتفاقاتی افتاده که باعث اهمیت بیش از پیش موضوعاتی مانند خلاقیت و نوآوری شده است؟

برای پاسخ دادن به این سوالات شاید بهتر باشد نگاه گذرایی به تغییرات عمده چند دهه گذشته دنیا بیندازیم و ببینیم در این برهه از زمان چه عامل یا عواملی باعث به تکاپو افتادن بشر شده است.

اولین تغییر مشخص رشد سرسام‌آور جمعیت است. در سی سال گذشته جمعیت جهان (و همچنین ایران) تقریبا دو برابر شده است! کره زمین پیش از این چنین سرعت رشد و افزایش جمعیت را به خود ندیده بود. 

تغییر عمده بعدی کاهش شدید منابع طبیعی است. مسلما هر چه جمعیت جهان افزایش پیدا کند، فشار روی منابع طبیعی نیز بیشتر می‌شود. جمعیت زیاد نیاز به غذای بیشتر، مکان بیشتر و امکانات بیشتر دارد. ولی باید توجه داشت که بیش از یک کره (کره زمین) در اختیار بشر گذاشته نشده است. البته آن را هم با سایر موجودات زنده شریک هستیم. گرچه شریک منصفی نیز نیستیم!

از طرف دیگر هر یک از جمعیت 7 میلیاردی کره زمین برای تامین نیازهای خود به شغل و درآمد احتیاج دارند. دیگر نوع و شمار مشاغل چند دهه پیش جوابگوی سرعت رشد سرسام‌آور جمعیت بشر و نیازهای روزافزون آن نیست. در واقع نمی‌توان با امکانات، برنامه‌ها، سیاست‌گذاریها و فن‌آوریهای گذشته به حل مسائل و مشکلات آینده و رویارویی با تغییرات به وجود آمده رفت.

با دگرگونی در ساختار جمعیتی بشر و نیازهای نامحدود انسان، از چند دهه گذشته شاهد تغییرات شگرف در فن‌آوریهای نو هستیم. به طوری که این تغییرات، عصر حاضر را کاملا غیرقابل پیش‌بینی کرده و هر لحظه می‌توان منتظر ظهور پدیده‌ای جدید در دنیای فناوری بود. بنیان تمام این پیشرفت‌ها و فن‌آوریهای نوظهور چیزی نیست بجز «خلاقیت و نوآوری»، توانایی که مختص نوع بشر است. توانایی که انسان غارنشین را به انسان قرن بیست و یکم تبدیل کرده است.

با مشخص شدن اهمیت خلاقیت و نوآوری در ایجاد تحول و رفع نیازهای بشر، دیگر ملاک ارزش‌گذاری شرکتهای بزرگ و چند ملیتی دنیا؛ پول، زمین و امکانات نیست، بلکه این نیروی انسانی خلاق و نوآور است که سرمایه و دارایی اصلی آنها بشمار می‌رود. زمانی که استیو جابز به عنوان مدیرعامل شرکت اپل، با قدرت خلاقیت فوق‌العاده خود صنایع تلفن همراه و کامپیوترهای سیار را متحول کرد و همه را مسحور تواناییهای خود ساخت، بار دیگر همه قانونمندیهای گذشته را درهم کوبید و اهمیت حیاتی نیروی انسانی خلاق و نوآور را به رخ جهانیان کشید.




اکنون دیگر شرکتها و صنایع مانند گذشته به دنبال استخدام نیروی انسانی با مدارک دانشگاهی بالا نیستند! آنها برای تاب آوردن در شرایط پررقابت و نفس‌گیری که بین شرکتهای رقیب وجود دارد، نیازمند نیروی انسانی خلاق هستند. 

اکنون در شرایطی که شرکتهای بزرگ بر سر جذب جوانان خلاق رقابت سختی را شروع کرده‌اند، معضل بیکاری یکی از مهمترین دغدغه‌های جوانان شده است! جوانان تحصیل کرده‌ای که به توصیه والدین و اطرافیان، فقط تحصیل کرده‌اند. تحصیل کرده‌اند که بتوانند با مدارج بالای تحصیلات، در یکی از شرکتهای اسم و رسم‌دار میز مناسبی برای خود دست و پا کنند. غافل از اینکه در قرن بیست و یکم دیگر به حضور فیزیکی کارمندان حقوق نمی‌دهند. بنابراین نیازی به میز و صندلی نیز نیست. اکنون جای میز و صندلی را لپ تاپ و خط اینترنت گرفته و مهم نیست خودت کجایی، مهم این است که چقدر ذهن خلاقت می‌تواند در خدمت منافع شرکت باشد.

و اکنون در قرن حاضر، خلاقیت و نوآوری نه فقط برای حل مسائل و مشکلات کلان جهانی، بلکه حتی به عنوان یک مهارت مهم و کلیدی برای حل مسائل روزمره تک تک افراد مطرح است.

نظر شما در مورد خلاقیت و نوآوری چیست؟ آیا فکر نمی کنید وقت آن رسیده که بیشتر به فکر کودکانمان باشیم و آنها را برای آینده ای متفاوت آماده کنیم؟

  • akbar ebrahimi
۳۱
تیر




آیا کودکان نیاز به آموزش خلاقیت دارند؟

do kids need cretivity training

   

در عصر حاضر والدین بیش از گذشته نگران آینده فرزندان خود هستند و در حد امکان و مقدورات، سعی می‌کنند فرزندانی با کفایت و توانمند تربیت کنند. همان طور که پیش‌تر در مقاله «چرا خلاقیت و نوآوری؟» ذکر شد، در قرن حاضر شرایط نسبت به گذشته کاملا فرق کرده است. سرعت تغییرات آن قدر زیاد شده که پیش‌بینی حتی آینده‌ی نزدیک نیز مشکل شده است. دیگر نمی‌توان با ابزار گذشته و حال به استقبال آینده رفت. برای جا نماندن از قافله پرشتاب تکنولوژی، باید به ابزار روز تجهیز شد. از جمله، ابزاری به نام خلاقیت!

 

با این شرایط چگونه می‌توانیم فرزندانمان را برای رویارویی با آینده آماده کنیم؟ کودکان چقدر نیاز به فراگیری خلاقیت دارند؟ آیا لازم است از خردسالی به آنها آموزش خلاقیت دهیم؟ و بالاخره به چه روش یا روشهایی می‌توانیم به کودکان آموزش خلاقیت داد؟

شاید جالب باشد که بدانید، کودکان بدون هیچ آموزش خاصی، از بدو تولد تا حدود 5 سالگی، 90 درصد کارهایشان همراه با خلاقیت است. در واقع شاید بهتر باشد قبل از این که بخواهیم به کودکان خلاقیت یاد بدهیم، خودمان به فکر یادگیری خلاقیت از کودکان باشیم! 

طفل پس از تولد، با کنجکاوی و اشتیاق وصف‌ناپذیری به دنبال کشف دنیای ناشناخته‌ای است که به تازگی پا به آن گذاشته است. گیرنده‌های حسی او به شدت فعال هستند و او را در امر شناسایی محیط اطرافش کمک می‌کنند. 

علاوه بر شناخت محیط، او شناخت از خود را نیز توسعه می‌دهد و هر روز بر توانمندی‌های خود برای وفق دادن خویش با محیط جدید می‌افزاید. تلاش خستگی ناپذیر، کنجکاوی و خلاقیت سرشار باعث می‌شود که کودک در چند سال اول زندگی خود از یک موجود ناتوان و وابسته، به فردی توانا و مستقل تبدیل کند. فردی که تغییرات شگرفی در توانایی‌ها و مهارت‌های فردی و اجتماعی‌اش به وجود آمده است. 

http://www.moalemekhalagh.com/index.php/articles/74

kidshttp://www.moalemekhalagh.com/index.php/articles/74

خوب اگر کودکان تا این اندازه دارای خلاقیت هستند، پس مشکل چیست؟ چرا باید نگران آنها باشیم؟ و چرا باید به فکر آموزش خلاقیت به آنها باشیم؟

در حقیقت مشکل از زمانی شروع می‌شود که بچه‌ها به سن 5، 6 سالگی می‌رسند و ما بزرگ‌ترها برای تربیت مناسب(!) آنها آستین بالا می‌زنیم. بچه‌ها را تشویق می‌کنیم که به تدریج بازیهای دوران کودکی را کنار بگذارند، از خیال‌بافی دست بردارند و مثل ما بزرگ‌ترها قانونمند و واقع‌گرا باشند. ما از آنها می‌خواهیم که منطقی‌تر فکر کنند. و متاسفانه همه اینها یعنی تخطئه کردن آزادی تفکر و خلاقیت. 

با ورود کودکان به مدرسه، این مشکل حتی حادتر می‌شود. تخیل، آزادی تفکر و آزادی عمل عوامل بسیار مهم و موثری در بروز و ظهور خلاقیت هستند. ولی در مدرسه فشار برای به حداقل رساندن این عوامل افزایش قابل توجهی پیدا می‌کند و کودکان بیش از پیش از تفکر خلاق فاصله می‌گیرند. به طوری که خلاقیت 90 درصدی کودکان خردسال، در این زمان به تدریج به کمتر از 20 درصد کاهش پیدا می‌کند.

kid2

نظر شما در مورد سوال این مقاله چیست؟ آیا کودکان نیاز به آموزش خلاقیت دارند؟ و یا بهتر است قبل از این که به فکر آموزش خلاقیت به کودکان باشیم، سعی کنیم مانع از بروز طبیعی خلاقیت در آنها نشویم؟

 

  • akbar ebrahimi